تاریخ انتشار: شنبه 1402/04/10 - 03:46
کد خبر: 474647

گفتاری اقتصادی از شهید بهشتی؛

راهکار شهید بهشتی برای مهار تورم/ حذف سودهای سرمایه بازرگانی و در گردش کلید مهار تورم

راهکار شهید بهشتی برای مهار تورم/ حذف سودهای سرمایه بازرگانی و در گردش کلید مهار تورم

ایام ۷ تیر ماه که مصادف با شهادت آیت‌الله شهید دکتر بهشتی و اعضای حزب جمهوری اسلامی به دست گروه رذل مجاهدین خلق است، فرصت خوبی است تا اندیشه‌های اقتصادی اجتماعی نجات‌بخش این متفکر شهید را مرور کنیم. در ادامه راهکار شهید بهشتی برای مهار تورم را می‌خوانید

به گزارش خبرنگار اقتصادی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ ایام ۷ تیر ماه که مصادف با شهادت آیت‌الله شهید دکتر بهشتی و اعضای حزب جمهوری اسلامی به دست گروه رذل مجاهدین خلق است، فرصت خوبی است تا اندیشه‌های اقتصادی اجتماعی نجات‌بخش این متفکر شهید را مرور کنیم. در ادامه راهکار شهید بهشتی برای مهار تورم را می‌خوانید: 

سرمایه معمولا به یکی از سه حالت است:

۱.در شکل وسائل تولید ۲.در شکل مستغلات ۳.در شکل سرمایه در گردش، چه در موسسات تولیدی و چه در موسسات خدماتی و بازرگانی، سرمایه ی در گردش:  سوم سرمایه ای است که نه در نقش وسایل تولید است و نه در نقش مستغلاتی است که بازدهی مستمر و بازدهی در ضریب زمان داشته باشد. اصلا هیچ چیز اضافه به درد بخوری که تازه باشد در اختیار جامعه نمی گذارد و آن عبارت است از سرمایه در گردش. تاجری ۵۰۰ تن بنشن‌جات ، نخود ،لوبیا ،عدس ،ماش، لپه و باقالا میخرد و به انبارش می‌آورد و روزانه به کاسبها می‌فروشد در یک ماه مثلا ۵۰۰ تن از این مواد را می‌آورد و می‌فروشد. ۵۰۰ تن بنشن‌جات که این تاجر خریده و در انبارش آورده و تحویل کاسبهای دست دوم می‌دهد و آنها هم می‌برند تحویل خریدار و مصرف کننده می‌دهند.

در انبار این تاجر یک سیر مواد خوراکی تازه به وجود نمی آید. این ۵۰۰ تن که او خریده است ۵۰۰ تن است در انبار که می‌آید ۵۰۰ تن است، به مغازه های لبنیاتی که می رود ۵۰۰ تن است، به خانه مصرف کننده هم که می آید ۵۰۰ تن است، منتها پیش آن تاجر ۵۰۰ تن یک جا بود به مغازه ها که آمد در ۱۰۰ جا شد، داخل خانه ها که آمد در ۱۰۰۰ جا شد. جایش عوض شد، لذا ۵۰۰ تن نخود ،لوبیا لپه ،ماش باقالا و عدس همان ۵۰۰ تن است. بنابراین، اگر این آقا سه میلیون تومان پول داده و ۵۰۰ تن حبوبات خریده و داخل انبارش آورده است از این سه میلیون تومان به اندازه ی یک ریال چیز به درد بخور به وجود نیامده است؛ نه در شکل اول که سرمایه در شکل «ابزار» وسایل تولید بود و نه در شکل دوم که «مستغلات» بود و چیزی بود مستمراً مردم از آن بهره مند میشدند نه آن حالت اول را دارد، نه آن حالت دوم این سه میلیون تومان معادل بود و تجسم داشت در ۵۰۰ تن حبوبات، و این ۵۰۰ تن حبوبات، همچنان ۵۰۰ تن حبوبات است، بی آنکه یک ذره اضافه برای مصرف مردم چیزی را به وجود آورده باشد.

پس این ۵۰۰ تن هیچ تغییری نکرده است هیچ چیز به آن اضافه نشده است. با این حساب، پولی که صرف خرید ۵۰۰ تن حبوبات میشود نباید هیچ سوددهی باشد. سود بابت چه چیزی؟ بابت چه چیز باید این سود را بگیرد؟ اگر یک ریال هم بابت این سه میلیون تومان سود بگیرد به اندازه ی یک ریال باید از یک جای دیگر کم کند چون چیز اضافه ای را به وجود نیاورده است. آنجا که ماشین تولید جوراب ،بود این ماشین یک چیز اضافه ای را به وجود می آورد که گفتیم مقداری هم سهم اوست حتی خیلی کم. آنجایی که در شکل یک اتومبیل یا خانه بود، روز به روز بهره دهی داشت. اما در این حالت سوم چه؟ بابت چه چیز؟ اگر این طور باشد این سؤال پیش می‌آید که مگر مردم عقلشان کم است که بروند تاجر و کاسب بشوند؟ اگر قرار است یک نفر سه میلیون تومان بدهد ۵۰۰ تن حبوبات بخرد، بعد هم همان را به سه میلیون تومان بفروشد مگر این شخص بیکار یا کم عقل است که برود این کار را بکند جواب این است که این فرد باید به اندازه زحمت و خدمتی که می‌کند اجرت بگیرد.

او کسی است که کالاهایی را می خرد، توزیع می‌کند، پخش می‌کند خودش باید کار کند دو - سه منشی و شاگرد باید آنجا کار کنند، تلفن و آب و برق هم مصرف می‌شود. اگر خرج کل اینها در ماه ۲۰ هزار تومان میشود باید بگیرد. باید سه میلیون تومان بخرد و سه میلیون و ۲۰ هزار تومان بفروشد. ولی این ۲۰ هزار تومان هیچ ارتباطی به آن ۵۰۰ تن بنشن جات و حبوبات ندارد، این ۲۰ هزار تومان حق الزحمه خودش، شاگرد، منشی و خرج آب و برق و تلفن است لازم است برای این کارها حق الزحمه بگیرد و هیچ اشکالی ندارد.

اما اگر گفت ۲۰ هزار تومان حقوق خودم، منشی، شاگرد، خرج آب و برق و تلفن است در عین حال حداقل یک درصد هم برای آن سه میلیون تومان سود در نظر بگیرد این ۳۰ هزار تومان بابت چه چیزی و روی چه حسابی است؟ این همان ۳۰ هزار تومانی است که تورم ایجاد می‌کند. بخواهی یا نخواهی این ۳۰ هزار تومان تورم ایجاد می‌کند. ۳ هزار تومان بگیری به اندازه ی ۳ هزار تومان تورم ایجاد می کند، ۳۰۰ تومان بگیری به اندازه ی ۳۰۰ تومان ۳۰ تومان بگیری به اندازه ی ۳۰ تومان، ۳ تومان بگیری به اندازه ی ۳ تومان ۳ ریال هم که بگیری به اندازه ی ۳ ریال تورم ایجاد می‌کند. این یکی از ریشه های تورم است. برای این که این ۳ میلیون تومان زاینده نبود و می‌خواهی از یک موجود عقیم نازا، بچه بگیری. این ۳ میلیون تومان عقیم است.

شما از کجا می‌خواهی بچه تحویل بگیری؟ به ناچار باید بروی از یک جای دیگر بچه تحویل بگیری، بچه  مردم را تحویل بگیری، این میشود تورم. درصد مهم نیست، یک درصد، یک در هزار، یک در ده هزار، به هر حال سودی که بخواهی بابت این بگیری، از نظر اقتصادی یک سودگیری ناموجه و غیر موجه است.

یک مسئله ی دیگر اینجا مطرح می‌شود و آن این که این آقا میگوید من ۳ میلیون تومان امروز می‌دهم ۵۰۰ تن نخود، عدس، لوبیا، لپه، باقالا، ماش و مانند آن می گیرم و می‌فروشم همان طور که شما سفارش کردید میفروشم به ۳ میلیون و ۲۰ هزار تومان که ۲۰ هزار تومان حق الزحمه من است. اما این کار ریخت و پاش و افت دارد؛ ممکن است حتی اگر انبار خشک باشد وزنش کم بشود گاهی هم که انبار تر و خیس است ممکن است وزنش بالا برود گونی اش پاره شود ،بریزد خریدارها گاهی نسیه بخرند و پول من را ندهند اینها چه میشود؟

اینجا هم حرفی نیست قبول شما این را هم حساب بکن اگر خرید و فروش ۵۰۰ تن حبوبات معمولا ۲۰ هزار تومان هم از این ریخت و پاشها و افتها دارد آن را هم اضافه کن، هیچ عیبی ندارد. شما این را بفروش به ۳ میلیون و ۴۰ هزار تومان تا اینجا صحیح است، برای اینکه آن ۲۰ هزار تومان نباید از کیسه ی تو برود پس تا اینجا هم مورد قبول است. ریخت و پاشها ،افتها، کم شدن وزنها سوخت و سوزها، اینها هم مورد قبول، ولی این شد ۳ میلیون و ۴۰ هزار تومان! معنایش این است که ،بالاخره آخر ماه شما همان ۳ میلیون و ۲۰ هزار تومان را داری چون فرض این است که آن ۲۰ هزار تومان دیگر از چنگ شما میرود، این هم قابل قبول است، یعنی بالاخره شد ۲۰ هزار تومان برای خرج خود و شاگرد و مغازه و آب و برق و تلفن و اینها و ۳ میلیون تومان هم سرجای خودش محفوظ آن ۲۰ هزار تومانی هم که اضافه گرفته ای داخل جیب تو نیامده است بلکه به خاطر خسارتها و سوخت و سوزها از بین رفته است. 

تورم

سؤال دیگر این است که اگر حالا ۳ میلیون تومان بدهم و به من ۵۰۰ تن حبوبات بدهند و یک ماهه اینها را ،بفروشم، متأسفانه وضع اینطور است که وقتی آخر ماه میروم و دو مرتبه میخواهم ۵۰۰ تن حبوبات بخرم می گویند گران شده است؛ بنابراین با همان ۳ میلیون تومان دیگر به من ۵۰۰ تن حبوبات نمیدهند بلکه ۴۹۰ تن حبوبات میدهند. من اگر ۵۰۰ تن را ۳ میلیون تومان بخرم و ۳ میلیون و ۴۰ هزار تومان بفروشم ۲ هزار تومان حقوق خودم و مخارج حجره ام و مغازه ام ۲۰ هزار تومان هم سوخت و سوزها، آخر ماه ۳ میلیون تومان برایم باقی میماند، تا اینجا درست ولی عیبش این است که حالا که میخواهم بروم بخرم دیگر به ۵۰۰ تن نمیدهند گران شده است ۴۹۹ تن میدهند به اندازه ی یک تن از کیسه ی من رفته است.

جواب این مسئله این است که اگر ما نظام اقتصادی مان را سالم کنیم اگر قرار بگذاریم و یک سال طوری عمل کنیم که بابت آن ۳ میلیون تومان به عنوان کار بازرگانی سودی در نظر نگیریم این حالت یا به کلی از بین میرود یا خیلی خیلی کم میشود. به عبارت دیگر، یکی از عوامل تورم یکی از عوامل این که شما ۳ میلیون تومان میدهید ۵۰۰ تن حبوبات میخرید اما آخر ماه که میروید ۳ میلیون تومان را میدهید دیگر به شما ۵۰۰ تن نمیدهند بلکه ۴۹۹ تن میدهند همان سودی است که شما برای سرمایهی بازرگانی قائلید. برای اینکه آن بازرگان هم قائل است و قیمت بالا رفته است.

اگر این «سود سرمایه ی بازرگانی را از بازار حذف کنیم، معمولاً می شود ۳ میلیون تومان پول داد ۵۰۰ تن حبوبات خرید،۳ میلیون و ۴۰ هزار تومان فروخت، ۲۰ هزار تومانش را برای خود و خرج مغازه و چیزهای دیگر برداشت، ۲۰ هزار تومان هم استهلاک و سوخت وساز و ریخت و پاش آن. ۳ میلیون تومان مانده را دو مرتبه میشود داد و ۵۰۰ تن حبوبات خرید و این گردش را حفظ کرد چون سود سرمایه غیر تولیدی و غیر مستغلاتی از مهمترین عوامل تورم و بالا رفتن نرخها است. بنابراین یک سال باید با هر ترتیبی شده در جامعه ای که میخواهد از سود نامعقول صرف نظر کند سود سرمایه ی غیر تولیدی و غیر مستغلاتی را به کلی حذف کرد و تجربه کنیم ببینیم که تورم چقدر از بین میرود. 
باز هم یک سؤال دیگر : در این یک سال خسارت ها را چه کسی میدهد؟

هر مدیریتی در مملکت که خواست این کار را بکند باید برای خسارت این یک سال، تعهدی داشته باشد. سؤال دیگر: آمدیم در داخل جمهوری اسلامی ایران این کار را کردیم و سود سرمایه بازرگانی را از بین بردیم که در نتیجه دیگر سود بانکها و مانند آن هم در کار بازرگانی از بین میرود. ما که اینجا در یک جزیره نیستیم که با هیچ کس ارتباط نداشته باشیم ما با دنیا سر و کار داریم و در دنیا تورم وجود دارد. جنسهایی که ما از خارج میخریم دیگر دست ما نیست آنها به طور متوسط قیمت را سالانه بالا میبرند و یک نرخ تورم جهانی وجود دارد، با آن چکار کنیم؟ جواب: در مورد آنها قطعاً دولت جمهوری اسلامی ایران می تواند همان کاری را بکند که به عنوان سوبسید در برخی از موارد میکند، هیچ اشکالی هم ندارد.

ما برای حفظ سلامت اقتصادی داخلیمان اگر معادل نرخ تورم جهانی ناچار شدیم چیزی بپردازیم، بپردازیم، اما گردش اقتصادی داخلیمان را سالم نگه داریم. این صرف میکند و می ارزد. نتیجه اینکه، نمیخواهد بگویید آقا سود سرمایه بازرگانی حلال است یا حرام، این یک بحث دیگر است. این یک بحث فقهی است با همه ی خصوصیاتش که باید ان شاء الله دنبال بشود و اعلام بشود. آن یک بحث دیگر است. 

بیماری اقتصادی

ولی سود سرمایه ی بازرگانی، یعنی اضافه بر حقوق و مخارج خود شما و کارکنان‌تان و اضافه مقدار لازم برای سوخت و سوزها و ضایعات تان بقیه اش هر چه باشد بیماری اقتصادی می‌آورد. من اینجا به عنوان یک طبیب حرف میزنم نه به عنوان یک فقیه. ملت ما هم فعلاً بیمار یک بیماری شکننده ی اجتماعی و اقتصادی است: بالا رفتن سرسام آور قیمتها. مگر عیبی دارد که یک بار بنده در خدمت دوستان و مردم ایران باشم و به عنوان یک درمان مطلبی را پیشنهاد کنم؟ من نمیخواهم بگویم مسئله از نظر فقهی چگونه است. آن مسئله توضیحات مفصل تری میخواهد. ولی میگویم درمان این بیماری شکننده ای که امروز جامعه ی ما و اقتصاد ما به آن دچار است حذف کامل سود و بهره دهی سرمایه در گردش در مؤسسات تولیدی است. فرق نمیکند، آن ۵ یا ۱۰ میلیون تومانی هم کارخانه به عنوان سرمایه در گردش است عین آن سود بازرگانی است.

آن هم نباید سود داشته باشد. بهره دهی و سوددهی سرمایه در گردش و سرمایه ی بازرگانی که خود نوعی سرمایه در گردش است، خودبه خود به تورم و بالا رفتن قیمتها می‌انجامد و این برای یک جامعه فاجعه اقتصادی، معنوی، اخلاقی و اجتماعی به بار می آورد. برادری که حاضر بودی برای جلوگیری از فاجعه ها از سرمایه ات هم بدهی، از جانت هم مایه بگذاری، از سلامتت هم مایه بگذاری، برای تو شنیدن و عمل کردن به این حرف نباید دشوار باشد. دیگر نباید مسئله را در اینجا متوقف کنی که بالاخره بگویید از نظر فقهی حلال است یا حرام. من میگویم این منشاء یک بیماری کشنده است تو خودت بفهم حلال یا حرام است. علاوه بر این از نظر دینی حداقل این است که به توصیه ها و سفارشهای مؤکدی که در آداب خرید و فروش هست توجه کنیم.

 

توصیه ی مؤکد من این است که سود اضافی و زیاد، در معامله و خرید و فروش نخواه. کالایی را که میخری و میفروشی با حداقل دستمزد لازم، حداقل بهره وری لازم در اختیار برادر و خواهر دینی‌ات قرار بده. در اینها که تردید نیست اگر به شما بگویم برادر ،من خواهر من، کسب و کار اگر میکنی به این اصل مهم توجه کن و خودت و جامعه ات را از یک بیماری مصون نگه دار، آیا شنیدن و پذیرفتن و اجرا و عمل کردنش برایت مطلوب و مطبوع نیست؟ حتما برای هر چیز باید یک تکلیف واجب و حرام سراغت بیاید؟ تو نمیخواهی به مستحبات و مستحبات مؤکد عمل کنی؟ باز هم تکرار میکنم که اگر من میگویم مستحب و مستحب مؤکد، کسی استنباط نکند که میخواهم بگویم اصل بهره در اینجا جایز و حلال است، یا استنباط کند که میخواهم بگویم حرام است. این یک بحث فقهی است که در جای خود باید با تحلیل دقیق دنبال میشود و نتیجه اش هم بیان شود اما در فرصتی بیشتر. 

مبارزه با گرانی

شما از هر فقیهی، از هر مرجع تقلیدی سؤال کنید، به شما همین پاسخ را خواهد داد که وقتی از نظر طب و بهداشت اقتصادی به تو میگویند که یک قران سود سرمایه بازرگانی و سرمایه در گردش در مؤسسات تولیدی منشاء بیماری اقتصادی و اجتماعی میشود، بکوش تا جلوی این بیماری را بگیری؛ این توصیه ای است که هر عالم و فقیهی به شما خواهد کرد. من فعلاً میخواهم از آن مقوله ای سخن بگویم که همگان بر آن اتفاق دارند. بنابراین یکی از راههای اصولی مبارزه ی با «گرانی» این است که کسانی که از فن خرید و فروش آگاهند و در این فن مهارت دارند به عنوان خدمت به خدا و خلق و عبادت و به عنوان مبارزه با این بیماری مهلک تورم و گرانی در هر صنفی قدم به میدان مبارزه بگذارند و تصمیم بگیرند کالاها را از مراکز تولید داخلی و خارجی بخرند و با همان قیمت خرید به اضافه حداقل درصد لازم برای ضایعات بفروشند.

البته این در کالاهای مختلف فرق میکند مثلا اگر شیشه جات بخرند، نخود و لوبیا بخرد یا آهن، با هم خیلی فرق دارند. حداقل لازم به عنوان تأمین ضایعات، حساب شده و دستمزد لازم برای خودش و کارکنان مؤسسه‌اش و هزینه های جاری دیگر، با حداقل واسطه میان تولید و مصرف، با مسئولیت و سازماندهی خودتان در اصناف مختلف، حساب شود. 

برگرفته از کتاب نظام اقتصادی در اسلام- مباحث نظری

گزارش از حسین احسانی زاده

مرتبط ها
نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
بیانیه شورایعالی انقلاب فرهنگی در حمایت از دانشجویان آمریکا
خیزش دانشجویان بحران سیاست خارجی آمریکا را فاش کرد
اعلام جزئیات حمایت مؤثر و مستمر از قهرمانان و پیشکسوتان ورزش
نظر استاندار تهران برای تقسیم استان تهران؛ باید تأمل کرد
تجمع دانشجویان امیرکبیر در حمایت از دانشگاهیان آمریکایی
قهرمانی سیزدهم فوتسال ایران در آسیا
روسیه آمریکا را تهدید کرد
تکلیف حسن یزدانی برای المپیک مشخص شد
لحظات به ثمر رسیدن گل اول و دوم ایران به تایلند +فیلم
توجیهات عجیب نخست‌وزیر ارمنستان برای واگذاری روستاها به آذربایجان
بن‌گویر با ۳ دنده شکسته از بیمارستان مرخص شد
همه چیز درباره چراغ چک تیگو ۵ + علت روشن شدن چراغ چک تیگو ۵
محبوب‌ترین میز تلویزیون چه ویژگی‌هایی دارد؟
آیا جک پارکینگ سیماران انتخاب خوبی است؟
کدام سرورهای HPE برای سازمان شما مناسب هستند؟
صعود تاریخی افغانستان به جام جهانی فوتسال
کلاس‌های دانشگاه‌ها امروز به مدت ۲ ساعت تعطیل شد
اولین تصاویر از لحظه شلیک جدیدترین پهپاد انتحاری سپاه +فیلم
زمان ثبت‌نام کلاس اولی‌ها اعلام شد
جزئیاتی از برگزاری انتخابات ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
بازداشت قطاری دانشجویان معترض آمریکایی +فیلم
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top